دانلود آهنگ از پای منشین تا دیگر باردام باز گستری احمد شاملو

دوشنبه - 14 نوامبر 2022
دانلود آهنگ از پای منشین تا دیگر باردام باز گستری احمد شاملو

هم اکنون از البرز سانگ ♪ دانلود اهنگ از پای منشین تا دیگر باردام باز گستری با صدای احمد شاملو به همراه تکست و بهترین کیفیت ♩

Download Old Music BY : AHMD SHAMLV | AZ PAY MNSHYN TA DYGR BARDAM BAZ GSTRY With Text And 2 Quality 320 And 128 On alborzsong.ir

دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای میخواند ♩☠

رویاهایش را آسمان پر ستاره نه دیده میگیرد

و هر دانه ی برفی به اشکی نریخته می ماند ♩☠

سکوت سرشار از سخنان نه گفته است

از حرکات نکرده، اعتراف به عشق های نهان و شگفتیهای بر زبان نیامده.. ♩☠

در این سکوت حقیقت ما نهان است

حقیقت تو و من … ♩☠

برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم

چراغها و نشانه ها در ظلماتمان ببیند ♩☠

گوشی که صدا ها و نشانه ها را در بیهوشیمان بشنود

برای تو و خویش، روحی، که این همه را در خود بیرون کشد و بگزارد ♩☠

با آن چیزهایی که در بندمان کشیده است سخن بگوییم

گاه آنچه ما را به حقیقت میرساند، خود از ان آریست ♩☠

زیرا تنها حقیقت است که رها نمی بخشد.

از بخت یاری ماست شیاد که آنچه می خواهیم یا به دست نمیاایاد یا از دست می گریزد. ♩☠

می خواهم آب شوم در گذر گسترده ی افق، آنجا که دریا به آخر میرسد و آسمان آغاز می شود

می خواهم با هر آنچه که مرا در بر گرفته یکی شوم ♩☠

حس میکنم می دانم؛ دست می سای میترسم؛ باور میکنم و امیدوارم که هیچ چیز با آن به عنا برنخیزد

می خواهم آب شوم درگستره ی افق آنجا که دریا به آخر میرسد و آسمان آغاز می شود ♩☠

چنان باروب بستی و دام بر نهادی تا دستی یاری دهنده، کلامی مهر آمیز، نوازشی یا گوشی شنوا به چنگ آری

چند بار دامت را تهی یافتی؟ ♩☠

از پای منشین تا دیگر باردام باز گستری

پس از سفرهای بسیار وعبور از فرازو فرود این امواج این دریای طوفان خیز بر ا نم که درکنارتو لنگر افکنم؛ بادبان بر چینم؛ پارو وانم؛ سکان رها کنم؛ به خلوت لنگرگاهت درآیم و در کنارت پهلو گیرم؛ ♩☠

آغوشت را باز یابم؛ استواری این زمین را پای خش.

پنجه در افکنده ایم با دستهایمان به جای رها شدن، سنگین سنگین بر دوش میکشیم بار دیگران را ♩☠

به جای همراهی کردنشان

عشق ما نیاز به رها است نه تصاحب؛ در راه خویش ایثارباید نه انجام وظیفه. ♩☠

سپیده دمان در پس شبی دراز در جان خویش آواز خروسی می شنوآن در دور دست و با سومین

بنگش در می یابیم که رسوا شده ام ♩☠

زخم زننده مقاومت نا پذیر؛ شگفت انگیز؛ پر رازو رمز است

آفرینش و همه آن چیزها که شدن را امکان میدهد. ♩☠

هر مرگ اشارتی است به حیاتی دیگر

این همه پیچ، این همه گذر، این همه چراغ ♩☠

، این همه علامت و همچنان استواری

به وفادار ماندن به راهم، خودم، هدفم و به تو ♩☠

وفای که مرا و تو را به هدف ره می نماید درمی نماید .

♩☠

دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای میخواند ♩☠

رویاهایش را آسمان پر ستاره نه دیده میگیرد

و هر دانه ی برفی به اشکی نریخته می ماند ♩☠

سکوت سرشار از سخنان نه گفته است

از حرکات نکرده، اعتراف به عشق های نهان و شگفتیهای بر زبان نیامده.. ♩☠

در این سکوت حقیقت ما نهان است

حقیقت تو و من … ♩☠

برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم

چراغها و نشانه ها در ظلماتمان ببیند ♩☠

گوشی که صدا ها و نشانه ها را در بیهوشیمان بشنود

برای تو و خویش، روحی، که این همه را در خود بیرون کشد و بگزارد ♩☠

با آن چیزهایی که در بندمان کشیده است سخن بگوییم

گاه آنچه ما را به حقیقت میرساند، خود از ان آریست ♩☠

زیرا تنها حقیقت است که رها نمی بخشد.

از بخت یاری ماست شیاد که آنچه می خواهیم یا به دست نمیاایاد یا از دست می گریزد. ♩☠

می خواهم آب شوم در گذر گسترده ی افق، آنجا که دریا به آخر میرسد و آسمان آغاز می شود

می خواهم با هر آنچه که مرا در بر گرفته یکی شوم ♩☠

حس میکنم می دانم؛ دست می سای میترسم؛ باور میکنم و امیدوارم که هیچ چیز با آن به عنا برنخیزد

می خواهم آب شوم درگستره ی افق آنجا که دریا به آخر میرسد و آسمان آغاز می شود ♩☠

چنان باروب بستی و دام بر نهادی تا دستی یاری دهنده، کلامی مهر آمیز، نوازشی یا گوشی شنوا به چنگ آری

چند بار دامت را تهی یافتی؟ ♩☠

از پای منشین تا دیگر باردام باز گستری

پس از سفرهای بسیار وعبور از فرازو فرود این امواج این دریای طوفان خیز بر ا نم که درکنارتو لنگر افکنم؛ بادبان بر چینم؛ پارو وانم؛ سکان رها کنم؛ به خلوت لنگرگاهت درآیم و در کنارت پهلو گیرم؛ ♩☠

آغوشت را باز یابم؛ استواری این زمین را پای خش.

پنجه در افکنده ایم با دستهایمان به جای رها شدن، سنگین سنگین بر دوش میکشیم بار دیگران را ♩☠

به جای همراهی کردنشان

عشق ما نیاز به رها است نه تصاحب؛ در راه خویش ایثارباید نه انجام وظیفه. ♩☠

سپیده دمان در پس شبی دراز در جان خویش آواز خروسی می شنوآن در دور دست و با سومین

بنگش در می یابیم که رسوا شده ام ♩☠

زخم زننده مقاومت نا پذیر؛ شگفت انگیز؛ پر رازو رمز است

آفرینش و همه آن چیزها که شدن را امکان میدهد. ♩☠

هر مرگ اشارتی است به حیاتی دیگر

این همه پیچ، این همه گذر، این همه چراغ ♩☠

، این همه علامت و همچنان استواری

به وفادار ماندن به راهم، خودم، هدفم و به تو ♩☠

وفای که مرا و تو را به هدف ره می نماید درمی نماید .

♩☠

ЩѕШ�Шґ ШўЩ�Щ�Ш�ЫЊЩ� Щ�Щ�ЫЊЩ� Щ�ЩЂШІЫЊЪ�

شما هم نظری ارسال کنید

نظر ها بسته شده اند